۲-۶۰-۸ . برقراری ارتباطات اثر بخش
ارتباطات اثر بخش تنها مسئولیت فرستنده نیست بلکه دریافت کننده اطلاعات نیز مسئولیت دارد، از این رو گوش دادن نیز خود موضوعی است که نیاز ما را به اظهار نظر بیشتر و مهارتی که می تواند بهبود و توسعه یابد رهنمون کند .
۲-۶۰-۹ . تشویق به اعتماد متقابل
بیشتر کارمندان به سبب کمی وقت، هر زمان که ارتباط برقرار می کنند فرصت کافی برای پیگیری پیام، تأمین بازخورد و یا ارتباطات از پایین به بالا را ندارند. در چنین شرایطی ایجاد و توسعه یک محیط مبتنی بر اعتماد متقابل بین کارمندان و ارباب رجوع می تواند برقراری ارتباطات را تسهیل کند. مدیرانی که بتوانند چنین جوی را در سازمان بوجود آورند بر اعتبار خود می افزایند و در نتیجه پیامهای آنان بهتر درک خواهد شد و مهارتهای ارتباطی خوبی با دیگران دارند .
۱۰۹۱۱۳
۲-۶۰-۱۰ . ارتباطات کارکردی
چیزی بیش از انتقال اطلاعات در بر دارد. احساساتی که در پیوندهای شخصی میان مدیران، با زیردستان و همکاران پدید می آیند و از اهمیت بسیاری نیز برخوردار است و به مهارت ارتباطی آنان وابسته است. افزون بر آن ارتباطات در پدید آمدن محیطی که کارکنان در آن انگیزه تلاش در دستیابی به هدفهای سازمانی را داشته باشند و در عین حال در رسیدن به هدفهای شخصی خود نیز کامیاب شوند دارای اهمیت حیاتی است. کارکرد دیگر ارتباطات بازبینی است. بازبینی، تنها به مفهوم از بالا به پایین بکاربرده نمی شوند. بلکه فلسفه مدیریت بر پایه هدفها، خود بازبینی را که نیازمند به ارتباطات روشن و همراه با درک معیارهایی است که عملکرد با آن سنجیده می شود، مورد تأکید قرار می دهد . ( همان، ۳۶۵-۳۶۰ )
۲-۶۱ . راههای بهبود مهارتهای ارتباطی در سازمان
اکثر مواقع مدیران به اندازه کافی به برقراری ارتباط موثر در سازمان و بهبود مهارتهای ارتباطی خود و کارمندان توجه نمیکنند، بهبود روابط درحصول نتایج بهتر و همچنین سلامت روانی افراد بسیار موثر است. تحقیقات نشان میدهد که مدیران بین۵۰ تا ۸۰ درصد وقت خود را صرف برقراری ارتباط به روشهای مختلف میکنند، زیرا برقراری ارتباط عاملی ضروری در اداره سازمانها میباشد، بدون ارتباط موثر توسط مدیریت اجرایی، خلاقیت، همکاری و درک نیازهای مشتریان غیرممکن یا بسیار دشوار است، همچنین بدون وجود مهارتهای ارتباطی به سختی میتوان انتظارات افراد مافوقی را برآورده کرد که درباره کارکنان تصمیمگیری میکنند.
ممکن است گفته شود که بسیاری از مدیران مهارتهای ارتباطی خوبی برقرار نمی کنند یا اینکه توان ایجاد فضای همکاری سازمانی را ندارند، مدیری که به گونهای غیرموثر ارتباط برقرار میکند، ارتباط موثر سازمانی را تشویق نمیکند و به احتمال زیاد انتقادی در این زمینه نمیشنود.
ضعف در ارتباط برقرار کردن به موقعیت خود شخص آسیب میرساند، زیرا محدودکننده تاثیرات مهمی است که مدیر از این طریق میتوانست ایجاد کند. کارکنان دوست ندارند تفکراتشان را در مورد ارتباط برقرارکردن با چنین مدیری به اشتراک بگذارند، زیرا نگرانند مدیرآنها را به درستی درک نکند، در این صورت، هم مدیران و هم کارکنان صرفاً چیزهایی را خواهند گفت که میاندیشند طرف مقابل انتظار دارد از آنها بشنود. درنتیجه، ممکن است کارکنان بدون آنکه آگاه باشند ارتباط را به گونهای ضعیف و غیرموثر برقرار کنند و دراین حالت ممکن است برخی نشانهها را دریابند، اما بدون بررسی دقیق ممکن است تشخیص ندهند که دچار مشکل هستند و برای پرهیز از این مشکل چه راهکاری وجود دارد؟
۱۱۰
نقش مدیر در بهبود و بالا بردن مهارت های ارتباطی افراد در سازمان، فارغ از شکل و صورت، به سه عنصر نیاز دارد:
اول اینکه طرفین ارتباط مهارتهای مناسب و درک متقابل برای برقرار کردن ارتباط مناسب را داشته باشند، برقراری ارتباط پروسهای پیچیده است و بسیاری از مردم فهم کافی برای درک مشکلات ارتباطی ندارند.
دوم اینکه ارتباط سازمانی موثر نیاز به وجود بستر و فضای مناسب دارد، این بستر و فضا عبارت است از اعتماد، شفافیت، تمرین برای تقویت مهارتهای ارتباطی و مسئوولیتپذیری متقابل برای برقرای ارتباط موثر.
سوم اینکه ارتباط موثر نیاز به توجه دارد که به یک باره ایجاد نمیشود بلکه در نتیجه تلاش آگاهانه مستمر از سوی مدیر و کارمندان ایجاد میشود، اغلب مواقع نفس ارتباط فارغ از بد یا خوب بودن آن دست کم گرفته میشود.
یکی از مهم ترین خصیصه های هر سازمان برای کار در شرایط متغیر امروزی، داشتن افرادی است که مایلند در تغییرات موفقیت آمیزسازمان، بدون وجود الزامات رسمی شغل، مشارکت داشته باشند. رفتارها و مهارتهایی را از خود بروز دهند که از انتظارات رسمی نقش فراتر رفته و برای بقاء سازمان مهم وضروری است. مهارتهای ارتباطی افراد یکی از عوامل مهمی است که در تعالی سازمان نقش مهمی را برعهده دارد.
زمینه های بروز رفتار سازمانی را فراهم می کند. در صورتی که بتوان مهارتهای ارتباطی کارکنان در سازمان را تقویت کرد، این رفتار، شکوفایی و تعالی را در پی خواهد داشت.
۲-۶۲٫ تعریف اعتماد سازمانی
بطور کلی اعتماد ابزاری است برای صرفه جویی در قدرت است زیرا حضور اعتماد، نگرانی، شک و نیاز به مراقبت و کنترل را کاهش می دهد . اعتماد به معنی داشتن اطمینان به نیات و اعمال دیگران و عاملی کلیدی در روابط متقابل نوین است .
در حقیقت اعتماد بزرگترین تسهیل گر و کارایی در سازمان است و حتی بهتر از اطلاعات است، چرا که اطلاعات ممکن است زیاد باشند، ولی غنای آن به اعتماد و میزان سرمایه اجتماعی بستگی دارد.
شاو اعتماد را به عنوان اعتقاد به این که ما برای رسیدن به انتظاراتمان وابسته به دیگران هستیم، تعریف می کند. چارلتون می گوید: رهبران به کارکنان اعتماد می کنند برای این که کاری را که نیاز دارند انجام شود، انجام دهند.
۱۱۱
۲-۶۲-۱ . انواع اعتماد سازمانی
از نظر رابینز (۲۰۰۳) ارکان کلیدی و مهمی که زمینه اعتماد را تشکیل می دهند عبارتند از :
– صداقت
– صلاحیت
– ثبات
– وفاداری
– پذیرندگی
بطور کلی در این تحقیق برای سنجش متغیر اعتماد سازمانی از پنج مولفه صداقت، شایستگی، ثبات، وفاداری، صراحت استفاده شده است.
۱- صداقت: صداقت همان راستگویی و درستکاری است . در بین پنج رکن فوق ، به نظرمی رسد این عامل مهمترین باشد. بویژه هنگامی که یک فرد قابلیت اعتماد کردن بر فرد دیگر را ارزیابی می کند .
۲- صلاحیت : صلاحیت نیز تمام مهارتها و شناخت های فنی اجتماعی فرد را در بر می گیرد. آیا فرد می داند که دارد درباره چه چیزی صحبت می کند ؟ برای شما توجه کردن به صحبتهای کسی که به توانایی های او اعتماد ندارید، خوشایند نیست. شما باید به توانایی ها و مهارتهای او اعتقاد داشته باشید تا مطمئن شوید که از پس کارهایی که باید انجام دهد به خوبی بر می آید .
۳- ثبات : ثبات نیز به قابلیت اعتماد پذیری، پیشگویی و قضاوت خوب در اداره کارها برمی گردد وجود تناقض بین حرف و عمل باعث کاهش اعتماد می گردد. این رکن بویژه برای مدیران بسیار مهم است. هیچ چیزی به این سرعت در کانون توجه قرار نمی گیرد که بین صحبت های مدیران و آنچه از کارکنان انتظار داشته باشند، تفاوت وجود داشته باشد.
۴- وفاداری : وفاداری، اشتیاقی برای تأمین منافع دیگری می باشد، اعتماد کردن مستلزم این است که شما به فرد دیگری بدون آنکه فرصت طلبانه عمل کنید اتکا داشته باشید .
آخرین رکن اعتماد، صداقت است. آیا شما می توانید به کسی که فقط حقیقت را به شما می گوید اعتماد کنید ؟
۵- صداقت : اولین ویژگی است که اغلب افراد از رهبر خود انتظار دارند. صداقت در رهبری فوق العاده حیاتی است، اگر قرار باشد مردم از شخصی چه در میدان جنگ و چه در دفتر کار با اشتیاق پیروی کنند، آنها ابتدا باید از این قضیه که آن فرد ارزش اعتماد آنها را دارد، مطمئن شوند.
۱۱۲
ایلبائوم بارتولومو، بی یومایر، کوری گان دور، گیراد و سرونی ( ۲۰۰۴) اعتماد را این چنین تعریف می کنند، بعنوان اعتقاد یا اطمینان به یک شخص یا صداقت یک سازمان، انصاف و میزان قابلیت اطمینان به آن .
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |