میشود (همان).
رویکرد داستانهای فکری ایرانی[۱۰] بر این باور است هرگونه اثر ادبی کودک، بهویژه داستان کودک، نهتنها شاخهای از آن، بلکه همه آن حتی افسانههای ایرانی، قابلیت تمرکززدایی بسیار بالایی دارند و ذهن را بین تمرکزگرایی و تمرکززدایی نوسان میدهند؛ بنابراین، قدم گذاشتن در جهان داستان و فهم معنای آن کاری فلسفی است؛ بر این اساس، باید کودک را به سمت ادبیات ببریم و ادبیات را برای او معنا کنیم (خسرونژاد،۱۳۹۱: ۴).
به نظر میرسد رویکردهای برنامه فلسفه برای کودکان، بنا به نوع نگاه نظری و اهمیتی که به کتابهای داستان و اجتماع کاوشگری میدهند، میتوانند وارد قلمرو هرمنوتیک شوند.
مسعودی (۱۳۸۶) هرمنوتیک[۱۱] را شاخهای از فلسفه نظری میداند که حدیث فهم و تفسیر را بازخوانیِ عقلانی میکند و بر فهم متون، تمرکزی اصولی و مبنایی دارد (مسعودی، ۱۳۸۶: ۱۳). با این وجود، واعظی (۱۳۸۰) معتقد است: این واژه در طول تاریخ کوتاه استعمال خویش بهعنوان شاخهای از دانش، به حجمی از تفکر اشاره و دلالت دارد که از فرط تنوع، کمتر انضباط میپذیرد. مولف سپس میافزاید، فهرست عناوینی که تحت این نام بررسی میشود، بسیار گسترده و ناهمگون است و هر یک به نوبه خود معرف و نشاندهنده دیدگاهی خاص در باب اهداف و وظایف این شاخه معرفتی است (واعظی،۱۳۸۰: ۲۶).
اگر از ارائه تعریف دقیق و جامع صرفنظر کنیم، این امکان وجود دارد که برای تبیین اجمالی این نکته که هرمنوتیک به چه سنخ مباحثی میپردازد، تعاریفی تسامحی ارائه دهیم.
پالمر[۱۲] به روایت واعظی (۱۳۸۰) با همین هدف، هرمنوتیک را چنین تعریف میکند:
«هرمنوتیک، عرضهکننده سنت تأمل فلسفی آلمان و اخیراً فرانسه، در باب ماهیت فهم است که از طریق شلایر ماخر،[۱۳] دیلتای[۱۴] و هایدگر[۱۵] گسترش یافته است و امروزه گادامر و ریکور[۱۶] به ارائه آن میپردازند» (واعظی،۱۳۸۰: ۳۰).
بر این اساس، پژوهش حاضر امکان ارتباط نظری برنامه فلسفه برای کودکان و حوزه هرمنوتیک را به تفصیل بررسی میکند و از موضعی فلسفی، به قابلیت طرح مباحث هرمنوتیکی در چارچوب مبانی نظری برنامه فلسفه برای کودکان و رویکردهای آن میپردازد. در نگاه نخست به نظر میرسد، پایبندی به متن داستان در طول کار فلسفی با کودکان در رویکرد داستانهای فکری ایرانی و تفسیر خاص گادامر از متن و ماهیت فهم،[۱۷] به طور منطقی ارتباط این دو حوزه را فراهم کند، بنابراین، پژوهشگر مشخصاُ بر آن است تا دستاوردهای هرمنوتیک فلسفی گادامر[۱۸] را نسبت به برنامه فلسفه برای کودکان بررسی کند و دامنه آن را در صورت امکان گسترش دهد.
۱. ۳٫ ضرورت و اهمیت پژوهش
ماهیت دوگانه فلسفه تعلیم و تربیت، بیانگر ارتباط عمیق آن با فلسفه، تعلیم و تربیت و مسائل آن است. از زاویه این ارتباط، تعلیم و تربیت برای حل مسائل خود، بینیاز از پژوهشها و تأملات فلسفی نیست.
در سالهای اخیر، در حوزه تعلیم و تربیت، محققان به نحو چشمگیری به هرمنوتیک و تأثیر مطالعه فهم، تفسیر و معنا در عمل تربیتی گرایش داشتهاند (باقری، ۱۳۸۷: ۲)؛ بر همین اساس، مارتین اگر[۱۹] معتقد است «تأویل در دو نقطه معین به علوم تربیتی راه مییابد: یکی در جریان تحقیق و دیگری در جریان تدریس» (ترجمه باقری، ۱۳۷۵:فصل ۵). هرمنوتیک از گذر تحقیقات تربیتی و خیزش روشهای کیفی، نه فقط قلمرو اهداف تحقیق را گسترش داد، بلکه توانست زمینهای برای آزمون مجدد اصول و اهداف تحقیق اجتماعی نیز فراهم آورد (سجادی، ۱۳۸۷: ۵۴).
با ظهور پارادایم جدید آموزشوپرورش، یعنی پارادایم تأملی، برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان وارد عرصه تعلیم و تربیت شد. اگرچه روند طرح موضوع این برنامه در ایران به کندی صورت گرفت اما بهتدریج توجه اندیشمندان و مسئولان را به خود جلب نمود. به جهت توانمندی این برنامه در حل مسائل تعلیم و تربیت کنونی ما، ناجی (۱۳۸۸) معتقد است: میتوانیم از دستاوردهای فلاسفه و اندیشمندان تعلیم و تربیت استفاده کنیم و با درنظرگرفتن نتایج کار آنها، فعالیت و تحقیق در این زمینه را پیش ببریم (ناجی، ۱۳۸۸: ۱).
پیش از این، نفوذ دستاوردهای فکری هرمنوتیک به حوزههای مختلف دانش، از جمله تعلیم و تربیت، پرسشها و بحثهای تأملبرانگیزی را موجب شده است، اما پژوهش در زمینه رویکردهای آموزش فلسفه به کودکان با توجه به این امکان و تلاش برای گشایش معرفتی نو در این عرصه، ضرورتی است که کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.
اهمیت تأملی نظری در این زمینه و تلاش برای گسترش این امکان، میتواند دریچه دستاوردهای هرمنوتیک را به سوی برنامه فلسفه برای کودکان و حتی ادبیات کودک بگشاید و پژوهشها و مطالعات جدیدی را موجب شود.
به نظر میرسد، نقش برجسته و جایگاه رفیع تفکر در پارهای از تعالیم اسلامی و اهمیت تفسیر و تأویل در این عرصه نیز، ضرورت امکانسنجی و پژوهش در این زمینه را قوّت میبخشد. با این وجود، اگر با این مسأله برخورد عالمانه صورت گیرد، میتوان کاستیها و ضعفهای آن را شناخت و کاربرد و کارایی منطقی آن را تشخیص داد و در صورت لزوم، در جای مناسب از نتایج آن استفاده کرد.
۱. ۴٫ هدفهای پژوهش
هدف این پژوهش اندیشیدن درباره پیامدهایی است که هرمنوتیک فلسفی گادامر میتواند برای «برنامه فلسفه برای کودکان» داشته باشد. در این مسیر سه هدف اصلی برانگیزاننده پرسشهای پژوهشند:
تأمل درباره محتوای «برنامه فلسفه برای کودکان»
تأمل درباره روش «برنامه فلسفه برای کودکان»
تأمل درباره ارزیابی «برنامه فلسفه برای کودکان»
۱. ۵٫ پرسشهای پژوهش
این پژوهش به دنبال بررسی و پاسخگویی به پرسشهای زیر است:
رهآورد هرمنوتیک فلسفی گادامر برای محتوای «برنامه فلسفه برای کودکان» چه میتواند باشد؟
رهآورد هرمنوتیک فلسفی گادامر برای روش «برنامه فلسفه برای کودکان» چه میتواند باشد؟
رهآورد هرمنوتیک فلسفی گادامر برای ارزیابی «برنامه فلسفه برای کودکان» چه میتواند باشد؟
۱. ۶٫ تعاریف مفهومی واژهها و اصطلاحات
فلسفه برای کودکان: آنچه فلسفه برای کودکان نامیده میشود، تلاشی است برای بسط فلسفه، با این هدف که بتوان آن را همانند نوعی آموزش به کار برد. این برنامه آموزشی است که در آن، از فلسفه برای برانگیختن ذهن کودک، بهمنظور پاسخگویی به نیاز و اشتیاقش به معنا بهره برده میشود (لیپمن، ۱۳۸۸: ۲۸).
هرمنوتیک: رشتهای نوظهور در حوزه تفکر مغرب زمین است و پیشینه آن به نهضت اصلاح دینی و عصر روشنگری باز میگردد. این شاخه در دهههای اخیر رونق یافته است و در کنار معرفتشناسی، فلسفه تحلیلی و زیباییشناسی، شأن فلسفی ویژهای احراز کرده است؛ به گونهای که میتوان ادعا کرد از دهه هفتم قرن بیستم، هرمنوتیک به وجه غالب تفکر فلسفی معاصر غربی تبدیل گشته و از دیگر گرایشهای نظری پیش افتاده است. هرمنوتیک نیز همانند بسیاری از دانشها دربردارنده مکاتب وگرایشهای گوناگون است (واعظی، ۱۳۸۰: ۱۳).
پالمر به روایت واعظی (۱۳۸۰) هرمنوتیک را چنین تعریف میکند: «هرمنوتیک، عرضهکننده سنت تأمل فلسفی آلمان و اخیراً فرانسه، در باب ماهیت فهم است که از طریق شلایرماخر، دیلتای و هایدگر گسترش یافته است و امروزه گادامر و ریکور به ارائه آن میپردازند» (واعظی،۱۳۸۰: ۳۰)
هرمنوتیک فلسفی: هرمنوتیک فلسفی، برخلاف هرمنوتیکهای گذشته، نه به مقوله فهم متن منحصر میشود و نه خود را در چارچوب علوم انسانی محدود میکند، بلکه به مطلق فهم نظر دارد و درصدد تبیین واقعه[۲۰] فهم و تبیین شرایط وجودی حصول آن است (واعظی،۱۳۸۰: ۲۹).
این نوع هرمنوتیک که مدنظر پژوهش حاضر هم هست، از طریق آثار مارتین هایدگر و هانس گئورگ گادامر مطرح شد و در کارهای پل ریکور و ژاک دریدا[۲۱] ادامه یافت.
به نظر میرسد فهم صحیح و روشن تعاریف مربوط به حوزه هرمنوتیک و برنامه فلسفه برای کودکان به نوعی نیازمند توضیح رویکردها و گرایشهای متنوع مربوط به هر کدام و توجه به زمینههای شکلگیری آن است ، به همین منظور در فصل مربوط به پیشینه پژوهش، بار دیگر این مفاهیم در متن مورد واکاوی و بررسی قرار میگیرد.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه انتقادی پژوهش
در بررسی پیشینه پژوهش معمولاً از سه روش تجمیعی یا تراکمی[۲۲]، روششناسی[۲۳] و شکل نظریهای[۲۴] بهره گرفته میشود (کوپر[۲۵]، ۱۹۸۴: ۲۳، بهنقل از کرسول[۲۶]، ۱۹۹۴). در این پژوهش، ابتدا مبانی نظری تئوریهای موجود بررسی میشود، سپس با شیوه مرور تجمیعی یا تراکمی، خلاصه نتایج پژوهشهای پیشین ارائه میگردد.
۲. ۱. مبانی نظری پژوهش
۲. ۱. ۱. فلسفه
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |